جدول جو
جدول جو

معنی گاذر سر - جستجوی لغت در جدول جو

گاذر سر
سرگذر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دُ رِ سَ)
چادری که زنان بر سر افکنند
لغت نامه دهخدا
(هَِ رِ سِرر)
کسی را نامند که طرفهالعینی از یاد حق جل ذکره غافل نباشد. (کشاف اصطلاحات الفنون) آنکه به یک چشم بر هم زدن از خدا غافل نشود. (تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
اصطلاحی در بازی آس. اصطلاح بازی ورق. چارصورت از قبیل چار شاه و چار بی بی و چار سرباز و چار آس، چار ورق ده خال. چار لکات
لغت نامه دهخدا
(رِ سَ)
تارک سر: فرق، تار سر که راهی است میان موی سر. (منتهی الارب). مفرق، تار سر که فرق جای موی سر است. (منتهی الارب). قبض،بزرگ شدن سر یا تار سر. (منتهی الارب). قلۀ تار سر مردم. (منتهی الارب). رجوع به تار (مخفف تارک) شود
لغت نامه دهخدا
از توابع شهرستان رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی بین راه آلاشت و لفور، روی درخت، بالای درخت
فرهنگ گویش مازندرانی